Shingeki no Kyojin

شاهکار،فوق العاده،نزدیک به دو یا سه سال هست ک
پیگیر انیمه و مانگا،بودم،اما هیچگاه به خودم جرات ندادم چپتر اخرو بخونم!واقعا دوس نداشتم تموم بشه،خیلی روزا و شباهارو باهاش سر کردم،ولی بلاخرع امروز مانگا را خوندم و تموم کردم،شاید هفته ها ذهنم درگیرش باشه…
ازتون ممنونم بابت ترجمه،خوشحال میشم مترجم این مانگا یعنی اقا کمالو ببینم،چون در کلماتش ،اوج تلخی و شیرینی ،رفقتا،استرس،حال خوب !همه رو بتصویر کشیده ….
فقط میتونم بگم مرسی که هستید❤️‍🔥

من تازه مانگا رو تموم کردم خواستم نظراتم رو بگم این مانگاهم عین خیلی مانگاهای دیگه باگهایی داشت و. حتی میتونست جور دیگه ای تموم شه و ارن بیچاره نمیره وتبدیل به ویلن نشه خب داشتم کامنتها و میخوندم خیلی‌ها میگفتن که ارن 80درصد رو کشت خیلی هام میگفتن 20درصد رو کشت که نظر منم طبق حرف هانجی که میگف رامبلینگ 4 روز طول میکشه و 80 درصد رو میکشه وازونجایی که تو یه روز جلوی ارن رو گرفتن فقط 20 درصد کشته شدن اما باگ اونجایی اتفاق افتاده که ارن به آرمین میگه که نیازی نیس نگران باشه چون 80 درصد رو میکشه و این رو مشخص نکرده که این 80 درصد رو تو همون یروز کشته یا قراربود تو 4روز بکشه که ایسایاما میتونست مشخص کنه خب باگ بعدی هم تو کامنتها میگفتن که چطور جاهایی که نسبت به جزیره دورتر بودن اول کشته شدن ولی مارلی که نزدیک بوده دیرتر خب اگه یادتون باشه ارن و یلنا داشتن رو نقشه جاهایی رو که سلاح داره و خطر بیشتری محسوب میشه رو علامت میزدن تا اول به اونجاها برن و خب ازونجایی که قبلش یدور به مارلی حمله کرده بودن و نیروها و کشتی های جنگی رو از بین بردن و دوباره مارلی افراد باقیمونده رو به جزیره فرستاده بود و ارن همونجا اکثر افرادش و کشت مارلی رو به هدف دورتری تبدیل کرد و یکی از دلایلی که بنظرم فقط 20 درصد رو کشته هم همینه چون اهداف اولش جاهایی بود که پر سلاح جنگی بود و فقط به هدف اولش رسید بعد سراغ مارلی و بقیه جاها اومد که جلوشو گرفتن خب باگ بعدی هم اونجایی که میگن جان و میکاسا ازدواج کردن یا بچه هیستوری مال ارنه ایسایاما اصلا هیچی رو دراین مورد مشخص نکرد و حس میکنم کامل سپرد به خواننده که هرطور دوس داره برداشت کنه که این مرض نویسدس آخه ینی چی تو که همه جا و جزئی توضیح دادی اینم درس میمدی باز میکردی 😤😤خب تو چپتر آخر که یه دختره با شوهر و بچش رو سر قبر ارن نشون داد ولی قیافه هیچ کدوم رو نشون نداد پس نمیدونیم اون میکاساعه یانه اگه هس شوهرش جانه یا نه راجب هیستوریا هم تو فم مید بود که اصن فن مید رو قبول ندارم و رلجش حرف نمیزنم😑😂 باگ بعدی که اونجایی که ارن گفت میدونسته مادرش چطوری میمیره ولی جلوش نگرفته خب بنظرم ارن فقط اینو دیده که مادرشو یه تایتان داره میخوره و از زمان اتفاق‌ یا اینکه چطوری اون تایتان میاد بخورتش خبر نداشته و اون موقع بچه هم بوده و ممکنه اینو فقط یه کابوس میدونسته اگه یادتون باشه وقتی که دیوار شکافته شد اولین کاری که ارن کرد این بود که سمت خونشون بره و مادرشو نجات بده و تمام تلاشش رو هم کرد که مادرشو از زیر آوار بیرون بکشه ولی دیگه دیر شده بود و بنظرم این باگ حساب نمیشد بلکه باگ اونجاییه که ارن موقعی میتونه آینده ببینه که به تایتان حمله کننده تبدیل بشه ولی اونموقع هنوز تبدیل نشده بود پس چجوری آینده رو دیده؟ 🤔 خب باگ بعدی هم عشق یمیر به شاه فریتز بود آخه چجوری میتونه عاشق کسی بشه که اول اسیرش کرده و آزادیش گرفته بعد واسه خوش گذرونی خواسته بکشتش و بعد بهش تجاوز کرده و با دارش کرده خیلی غیر منطقی بنظر میاد بنظرم اگه ایسایاما شخصیر سمیر رو بیشتر توضیح می‌داد این باگ بوجود نمیومد و خواننده میتونس تا حدودی یمیر رو درک کنه از نظرمن یمیر یه دختر تنهای بینهایت مهربون تو یه روستا بوده که به مهربونیش هم معروف بوده یروز از همه جا بی‌خبر میبینه که اسیر شده و هرروز یه بلایی سرش میاد حتی همون روستایی ها هم بهش خیانت میکنن و باعث میشن شاه بخواد بکشتش منتهی یمیر با این همه بدبختی هنوز هم نمی‌خواسته بمیره و اون رشته از همین استفاده کرده و باعث بوجود اومدن تایتان میشه ولی بعدش چرا یمیر هنوز اسیر میمونه شاید چون نمیخواد هیولا و مورد نفرت بقیه باشه چون تایتان شده تازه توجه بقیه رو بدست آورده و حس کرده که مهمه و سوءاستفاده شاه رو مبنی بر مفیدبودن خودش میدونسته خب دختر کوچیکی مثل یمیر که همش درحال آزار دادنش بودن یهو میشه دست راست شاه و حتی شاه ازش میخواد که بچه هاشو هم بیاره پس شاید یمیر با اینکه میدونسته داره ازش سو استفاده میشه تن به خواسته شاه داده شاید عاشق شاه شده که ازش نفرت نداشته باشه یمیر از اول هم به مهربونی معروف بود پس قطعا پذیرفتن اینکه ازیکی متنفره واسش سخت بوده پس خواسته عاشق شاه بشه که تنفرش رو بپوشونه و ارن بعد از سالها باعث شده که تنفرش رو بپذیره و بیرون بریزه میکاسا هم با کشتن ارن که عشقش بود باعث خوابوندن این نفرت شد انگار که یمیر ازش عشق رو یاد گرفته باشه و کوتاه اومده که نفرتش رو کنار بذاره شاید اگه میکاسا اونروز جواب ارن رو جور دیگه ای میداد و میگف که دوسش داره ارن دیگه خودش رو واسه نجات جون دوستاش فدا نمی‌کرد و در راه اهداف سمیر تبدیل به ویلن نمیشد بهرحال اینا همش نظرات من بوده و ممکنه که با نظرات شما فرق داشته باشه☺️

از چپتر چند بخونم فصل چهار به بعدرو؟

سلام من اولین باره میخوام مانگا بخونم ، چجوری باید مانگا رو باز کرد با چه برنامه ای

نه تنها به ایسایاما به خاطر همچین شاهکاری که تا اخرین لحظه هم بهش وفادار موند هر چی جایزه هست بدن، بلکه برای خلق شخصیتی مثه ارن هم باید تحسین شه. انقد که این کارکتر عمیق و قابل لمسه. کاراکتری که هیچکس درکش نکرد و نفهمیدن چه باری رو داره به دوش میکشه. در تنهایی و ناامیدی غرق شد بدون اینکه کسی جواب هیچکدوم از سوالاشو بده، شاید شنیدن “عاشقتم” از میکاسا میتونست راه فرار یا حداقل التیامی باشه. کاراکتری که انقد دنبال آزادی بود ولی بزرگترین بَرده شد. برده سرنوشت.

خخخخخخخ باور کنین وقتی تو صحنه تبدیل شدن جان وکانی به تایتان یه حس شادی تو دلم بود که میگفت خداروشکر که جان و میکاسا بهم نرسیدن و جان تبدیل به تایتان شد ککککککهههههههه بععععععد ایسایاما یه پاتک به هممون زد و گفت کور خوندین اشغالا الان حتی بچشون هم فرو میکنم تو چشتون😊

این پایان فن مید فقط همین 2 چپتر بود ؟

چپتر 139.5 و 140 کو؟=(

چقدر قسمت سوم رو عالی دراوردن

چپتر135.5واقعا مفهوم دردناکی داشت🥲 💔

راستش پایان مانگا باید همون ۱۳۹تموم میشد و پایان فن ها خو اصلا با داستان نمی‌خونه و ذهنیت آدم رو هم کاملا عوض می‌کنه

میکاسا بچه دار شد؟؟ با کی ازدواج کرد؟؟
لطفا جواب بدید!

بنظرم این فن میدی که ساختن ریدن تو ذهنیت ما و اعصابمونو خورد کردن بیشتر 😐 اومدن یهو ارن و هیستوریا شیپشونو ریل کردن بعد از اونور ایسایاما تو مانگا عشق ارن و میکاسا رو نشون داد و تو چپتر آخر ارن به ارمین گفت عاشق میکاساس و … واقعا پایان ایسایاما قشنگ و منطقی بود 🙂

به نظرم باید یه تیمارستان تو ژاپن تاسیس شه مخصوص این مانگاکاهای روانی چون یکی از یکی دیوونه ترن

پایان مانگا رید مخصوصا با چپتر 139.5

سلام, میخواستم بدونم نسخه رنگی این مانگا دقیقا کدوم میشه؟ من خیلی وارد نیستم , سر در نمیارم